3 رکن اصلی برای رسیدن به زندگی مطلوب کاری
مطلب امروز را با ذکر یک نقل قول از کتاب “به مسیر موفقیت خود بیاندیشید” نوشته ی استفان ریچاردز شروع میکنیم: “شما مطمئناً همان فردی خواهید بود که خود “خلق” میکنید، و تمام چیزی که در زندگیتان اتفاق می افتد نتیجه ی اعمال و تصمیم گیری های خودتان است.” ما اینبار از شما میخواهیم که یک بازنگری در مورد خودتان انجام دهید. دوباره نگاهی به خودتان و تجربه کاریتان بیاندازید.
یک قدم به عقب بردارید و به کل تصویر زندگی کاریتان از بالا نگاه کنید؛ تمام این مدتی که به عنوان یک مهندس کار و زندگی کردید. بسیار خوب است که شما هر از چند گاهی این بازنگری را انجام دهید تا بتوانید “تغییر کنید”؛ بله شما در برخی بازه های زمانی به تغییر و تجدید نگرش نیاز دارید. اما رخ دادن این تغییر، کاملاً بستگی به اراده و خواست شما دارد. فرض کنید شما لحظه ای شتاب زندگیتان را متوقف میکنید و در خلوت با خودتان به حساب و کتاب میپردازید. حالا شما با احساسات حقیقی و درونیتان بی پرده روبه رو میشوید و به آنها اجازه بروز و ظهور میدهید. شما احساس میکنید شور و اشتیاق کافی برای ادامه دادن به ایفای نقشی که در حرفه تان برگزیدید ندارید؛ اگر از شما بپرسند در چند سال آینده چه کار خواهید کرد پاسخی نخواهید داشت. شما میفهمید که باید تغییر کنید. برای مثال شما متوجه میشوید بهترین خاطرات و احساس شما مربوط به زمانی ست که در مقام رهبر یا مدیریت کننده و راهنما به افراد کمک میکردید تا راه خود را پیدا کنند و به موفقیت نزدیک شوند. حالا باید شغل یا خود را به گونه ای تغییر دهید و یا آن را عوض کنید که شما را در همان جایگاه مطلوبی قرار دهد که بیشترین احساس رضایت را نسبت به خود دارید.
1- رکن اول “تعادل” است.
ما به شیوه ای جامع، متفاوت و عمیق تر به تعادل نگاه میکنیم. مانند چرخ زندگی! به تعادل به چشم چرخی نگاه کنید که از چند میل لنگ یا واحد تشکیل شده که همه یکسان و یک اندازه هستند. هر کدام از اینها نماینده جنبه های متفاوت زندگی اعم از کاری، مالی، اجتماعی، خانوادگی، جسمانی، رشد شخصی و روحی هستند. شما میتوانید به عنوان تمرین به هر کدام از این موارد یا چرخ دنده ها از یک تا ده نمره بدهید. یک، به معنای تخت بودن و ده، دایره بودن کامل است. اگر تمام اینها کاملاً گرد باشند یعنی چرخ زندگی شما به خوبی میچرخد و در راستای به تحقق رساندن هدف اصلی زندگی خود گام برمیدارید. اما اگر برای مثال نمره ی وضعیت کاری شما ده، و زندگی اجتماعی شما دو باشد، به احتمال زیاد درگیر یک زندگی پراسترس و خسته کننده و به دور از یک سیستم حمایتی اجتماعی هستید.
برای آنکه شما از زندگی و کارتان به یک اندازه لذت ببرید و بیشترین رضایت ممکن را از آنها کسب کنید، رعایت سه رکن اساسی را بهتان پیشنهاد میکنیم
پس هدف اصلی از این رکن این است که وقت بگذارید و زندگی خود را تحلیل کرده و نقاطی که از تعادل خارج شده اند پیدا کنید. این شیوه برای مهندسین جذاب است زیرا به آنها یک بعد بصری میدهد تا این فرایند را به طور تمثیلی ببینند و آن را تنظیم کنند. شما باید واقعاً وقت بگذارید و فکر کنید؛ و همه چیز را شهودی دریافت نخواهید کرد. کار شما در این چرخه پراهمیت تر از زندگی شخصی یا اجتماعی نیست. همه ی اجزا یکسان هستند و باید غنی باشند. شما تازه متوجه یک قصور یا کوتاهی در جنبه ای از زندگیتان میشوید و میفهمید که چگونه بر کل زندگیتان تاثیر گذاشته. تا قبل از نشستن و فکر کردن متوجه این موضوع نمیشوید چون تماماً درگیر و یکرنگ با این فرایند هستید.
2- مقصد آینده رکن شماره دوم است.
حالا به سراغ دو رکن باقی مانده میرویم. قبل از آن باید یک نکته ی مهم را به یاد داشته باشید؛ اینکه شما کاپیتان و هدایتگر زندگی خود هستید. اگر ندانید کجا هستید و در چه مسیری پیش میروید، به جایی هم نخواهید رسید. برای موفقیت باید مقصد و نقشه راه را بدانید. و این دو، همان دو رکن باقی مانده هستند. مقصد شما همان بصیرت و چشم انداز شما از زندگیتان است. بنابراین رکن دوم در مورد چشم انداز است و چشم انداز ما جایی ست که میخواهیم آنجا باشیم.
برای شروع ، یک تمرین کاربردی در این مورد وجود دارد. ابتدا شما باید یک چشم انداز سه الی چهار ساله را مد نظر داشته باشید. یک محیط آرام انتخاب کنید و بیست دقیقه در آرامش بنشینید و فکر کنید. فکر کنید که چهار سال بعد میخواهید کجا باشید. چه شغلی خواهید داشت و تصور کنید صبح از خواب بلند میشوید و به محل کارتان میروید، همکاران و محیط کار ایده آل خود را تجسم کنید. همچنین به جنبه های مفرح زندگی در آن نقطه نیز فکر کنید. بعد از بیست دقیقه یک کاغذ و قلم بردارید و آنچه تجسم کردید یادداشت کنید. میتوانیم بگوییم این کار به نوعی فکر کردن به زندگی ایده آلتان نیز میباشد. پس این فرصت بیست دقیقه ای را به خودتان بدهید. ما مدام به چیزهای مختلفی فکر میکنیم، کتاب میخوانیم، پادکست گوش میکنیم و …. اما فرصتی برای نشستن و فکر کردن هدفمند به این امر مهم اختصاص نمیدهیم. همچنین این یک روند سیال است و بسیاری از موارد مطلوب شما در طول زمان تغییر میکنند. ممکن است بعد از یک سال به یاداشتتان نگاه کنید و احساس کنید دیگر یک یا دو مورد آن برایتان جالب یا مهم نیستند. در هر حال داشتن و دانستن یک چشم انداز به شما کمک میکند بدانید چه میخواهید و چقدر در مسیر ایده آل های خود گام برداشته اید. اگر شما هدایتگر زندگی خود نباشید و انتخاب نکنید که چه چیزی را میخواهید، دیگران این کار را به جای شما خواهند کرد و شما دستخوش جریان زندگی خواهید بود.
3-رکن سوم نقشه راه است.
نقشه ی شما همان اهدافتان و چگونگی دستیابی به آن چشم انداز است. آمار نشان میدهد تنها هشت درصد مردم اهداف روشنی در زندگی دارند و تنها سه درصد، آنها را یادداشت میکنند. پس اگر یک مهندس دارای اهداف و چشم انداز مشخصی باشد به رضایت فوق العاده ای از زندگی کاری و شخصی خود دست خواهد یافت. به چرخه تعادل برگردید و نقاطی که نمرات پایین یا چرخ دنده های ناقص داشتند پیدا کنید؛ این همان جایی ست که اهداف شما بر اساس آن تعیین میشوند. اهداف شما میتوانند بلندمدت یا کوتاه مدت باشند. میتوانیم بگوییم اهداف بلندمدت اهدافی هستند که بر پایه ی عادت بنا میشوند. برای مثال برای دستیابی به سلامتی باید یکسری نکات را هر روزه تکرار و رعایت کنیم. و یا خریدن یک خانه نو زیرمجموعه ی اهداف کوتاه مدت است. به طور کلی اهداف باید خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقعی و تنظیم شده در زمان مناسب خود باشند. از همه مهم تر مشخص بودن اهداف است.
شما باید جزئیات و ویژگی های خاص آن را تعیین کنید. این کار باعث میشود آنها قابل دستیابی به نظر برسند و مانند این نباشد که شما دارید به یک قله ی دوردست نگاه میکنید؛ بلکه چیزی باشد که قدم به قدم بتوانید به آن نزدیک تر شوید. شما باید دو نکته ی مهم را در حین تعیین اهداف خود مد نظر داشته باشید. اول از همه، باید روی یک کاغذ بنویسید که چرا میخواهید به این هدف دست پیدا کنید. زیرا تا زمانی که دلیلی برای رسیدن به یک هدف نداشته باشید به آن نخواهید رسید. همچنین در مرحله ی دوم باید یادداشت کنید که اگر به این هدف دست پیدا نکنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این مراحل به شما نشان میدهد که هدفتان از چه اهمیتی برخوردار است. و در انتها که از تمام این موارد اطلاع و اطمینان پیدا کردید میتوانید اهدافتان را با مردم یا گروه خاصی که با آنها در ارتباط هستید به اشتراک بگذارید. این کار انگیزه ی شما را تقویت و احتمال دستیابی به هدفتان را چند برابر میکند.
مهندسانه به زندگیتان نگاه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید